صبحهای من در شرکت موتور آرا رازین همیشه با یک حس متفاوت شروع میشود. وقتی کارت ورودم را میزنم و وارد دفتر میشوم، انگار به دنیایی قدم گذاشتهام که فقط محل کار نیست، بلکه جایی است برای یادگیری، رشد، ارتباط و حتی پیدا کردن دوستانی که حالا مثل خانوادهام شدهاند.
اولین روزی که موتورازینی شدم
هنوز هم یادم هست روزی که برای اولین بار وارد ساختمان موتورازین شدم، کمی اضطراب داشتم. میخواستم بدانم اینجا چه فضایی دارد؟ آیا همکارانم صمیمی خواهند بود؟ آیا میتوانم در بخش فروش موفق عمل کنم؟
اما همان روز اول، با برخورد گرم مدیر فروش و همکارانم، همه نگرانیهایم از بین رفت. حس کردم که اینجا فقط دنبال نیروی کار نیستند؛ دنبال آدمهایی هستند که بخشی از یک تیم بزرگتر شوند. از همان لحظه فهمیدم که موتورازینی بودن یعنی عضویت در یک خانواده کاری واقعی.
یک روز عادی در زندگی من
روز کاری من معمولاً با مرور گزارشهای فروش شروع میشود. در موتورازین نظم و شفافیت اهمیت زیادی دارد، بنابراین همه چیز در دسترس و مشخص است. بعد از آن تماسهایم با مشتریان آغاز میشود. بعضی وقتها مشتریان خوشاخلاقاند و همکاری میکنند، بعضی وقتها هم چالش داریم. اما چیزی که برای من مهم است، حمایتی است که از سمت تیم میگیرم.
در جلسات روزانه یا هفتگی، ما فروشندهها کنار هم مینشینیم و تجربههایمان را به اشتراک میگذاریم. اینجا هیچکس دانش خودش را مخفی نمیکند. برعکس، همه تلاش میکنیم از هم یاد بگیریم. همین روحیه باعث شده همیشه ایدههای تازه برای ارتباط با مشتری داشته باشم.
موتورازین و آموزش مداوم
یکی از چیزهایی که برای من در موتورازین خیلی ارزشمند است، توجه شرکت به آموزش است. از همان ماههای اول، در دورههای تخصصی فروش و بازاریابی شرکت کردم. بعدها کلاسهای مهارت نرم مثل مذاکره، مدیریت ارتباط با مشتری و حتی کارگاههای روانشناسی فروش برایمان برگزار شد.
این آموزشها باعث شد اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنم. یاد گرفتم چطور به جای فروش صرفاً یک محصول، راهحل ارائه بدهم. همین تغییر نگرش، هم روی درآمد من تأثیر گذاشت و هم باعث شد مشتریانم به من اعتماد بیشتری کنند.
چالشها و پشتوانه سازمان
کار فروش همیشه سختیهای خودش را دارد. گاهی شرایط بازار متلاطم است، گاهی مشتریان تصمیمهای غیرمنتظره میگیرند. اما تفاوت موتورازین اینجاست که در هیچ شرایطی احساس تنهایی نمیکنم. مدیران همیشه در کنارمان هستند، نه بالای سرمان.
موتورازین در زندگی شخصی من
شاید عجیب باشد اگر بگویم کار در موتورازین حتی روی زندگی شخصیام هم تأثیر مثبت گذاشته است. من یاد گرفتم چطور برنامهریزی کنم، چطور زمانم را بهتر مدیریت کنم و چطور ارتباطات مؤثر داشته باشم. این مهارتها نهتنها در کار، بلکه در زندگی روزمرهام هم به کمکم آمدهاند.
حتی روابط دوستانهای که در موتورازین شکل گرفته، بخشی از زندگی من شده است. اردوهای تیمی، دورهمیهای دوستانه و جشنهای سازمانی باعث شده کار کردن اینجا فقط به معنای انجام وظایف شغلی نباشد، بلکه بخشی از سبک زندگی من شود.
ارزشهایی که موتورازینی بودن به من یاد داد
هر شرکتی ارزشهایی دارد، اما آنچه در موتورازین برای من پررنگ است، صداقت و اعتمادسازی است. ما یاد گرفتهایم فروش واقعی تنها با ایجاد اعتماد به دست میآید. این ارزش، نه فقط در برخورد با مشتریان، بلکه در روابط بین همکاران هم جریان دارد.
بهعنوان یک موتورازینی، من هر روز این ارزشها را زندگی میکنم:
- شفافیت در کار: همه چیز روشن و قابل پیگیری است.
- روحیه یادگیری: همیشه فرصتی برای یاد گرفتن چیزهای تازه وجود دارد.
- کار تیمی: موفقیت فردی بدون موفقیت جمعی معنا ندارد.
- نوآوری: ایدههای تازه همیشه ارزشمند شمرده میشوند.
مسیر رشد من در موتورازین
وقتی به گذشته نگاه میکنم، مسیر پیشرفتم در موتورازین شگفتانگیز است. من از یک کارشناس فروش تازهکار شروع کردم، اما امروز مدیریت چندین مشتری کلیدی و حتی بخشی از آموزش نیروهای جدید به من سپرده شده است.
این تغییرات نشان میدهد که در موتورازین، شایستگی و تلاش مهمتر از سابقه است. هر کسی که انرژی، انگیزه و پشتکار داشته باشد، میتواند مسیر پیشرفت خودش را بسازد.
آیندهای که با موتورازین میبینم
چیزی که من را به آینده امیدوار میکند، چشمانداز روشن موتورازین است. برنامههای بزرگ برای توسعه محصولات، ایجاد پلتفرمهای دیجیتال سفارشگذاری و همکاری با برندهای معتبر جهانی باعث میشود من هم با انگیزه بیشتری کار کنم. چون میدانم آینده شخصیام هم با آینده شرکت گره خورده است.
برای من افتخار است که بخشی از این سفر باشم؛ سفری که هر روز چیزی به من یاد میدهد و همزمان به رشد سازمان کمک میکند.
چرا موتورازین؟
اگر بخواهم صادقانه بگویم، زندگی و کار در موتورازین برای من ترکیبی بوده از یادگیری، رشد، اعتماد و همراهی. اینجا برای من فقط یک محیط کاری نیست؛ یک خانه دوم است. جایی که هر روز در آن فرصت دارم بهتر شوم، روابط انسانی عمیقتری بسازم و آیندهای روشنتر برای خودم تصور کنم.
امروز که به عقب نگاه میکنم، خوشحالم که مسیرم به موتورازین رسید. چون اینجا یاد گرفتم فروش فقط عدد و آمار نیست؛ فروش یعنی ساختن رابطهای پایدار، یادگیری هر روزه و مهمتر از همه، زندگی کردن در کنار کسانی که مثل یک خانواده واقعی هستند.
بدون نظر